درمان دوقطبی با نوروفیدبک

درمان دوقطبی با نوروفیدبک روشی نوین و امیدبخش است، که نوید درمان با کمک خود تنظیمی مغزی را در این بیماران می دهد. استفاده از روش درمانی نوروفیدبک یک درمان جدید و مناسب برای اختلال دوقطبی در بیماران است. اگر با روش درمانی و آموزشی نوروفیدبک آشنا نیستید، می‌توانید در ابتدا سری مقالات زیر را مطالعه کنید.

 

اختلال دوقطبی یکی از شایع ترین و ناتوان کننده‌ترین شرایطی است که فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و ششمین عامل ناتوانی در جهان به حساب می‌آید.

احتمالا همه ما در طول زندگی دوره‌هایی از ناامیدی و یا سرخوشی را در زندگی خود، یا اطرافیان تجربه کرده‌ایم.

مثالا شاید در روزهای آفتابی شاداب تر از روزهای ابری و بارانی باشیم. تغییرات خلق و خوی با توجه به شرایط زندگی و روحیات هر فرد، امری طبیعی در زندگی او است.

اما اگر این تغییرات به قدری شدید باشد که از حالت عادی خارج شود، آنوقت است که دیگر به نوعی اختلال و بیماری تبدیل شده است.

اختلال دوقطبی معمولا بیماری مادام‏‌العمر است. همراه با بخش‏‌هایی که برای هر فرد به شدت متغیر و منحصر به فرد است، به ویژه اگر تحت درمان قرار نگرفته باشند.

برای آشنایی با شیوه درمان دوقطبی با نوروفیدبک در ابتدا ببینیم، اختلال دوقطبی چیست و بروز چه علائمی نشان می‌دهد که شما به اختلال دو قطبی دچار هستید.

اختلال دوقطبی چیست؟

اختلال دوقطبی یا دوقطبی شیدایی-افسردگی، یک اختلال یا بیماری روانی است که باعث تغییرات شدید و ناگهانی در خلق و خوی فرد می شود.

همین طور که از نام آن پیداست، اختلال دوقطبی موجب بروز دوره‌های رفتاری متفاوت در فرد می شود. این بیماری دارای دو دوره شیدایی و دوره افسردگی است.

دوره شیدایی زمانی است که فرد خلق وخوی بسیار فعال و حالت شادی و شعف دارد و دوره افسردگی زمانی است که فرد به شدت آرام، افسرده و در خود فرورفته به نظر می‌رسد.

در این بیماری شخص مدام میان شیدایی و افسردگی در نوسان است و در فاصله میان این دوره‌ها فرد دوره‌های سالم دارد.

اختلال دوقطبی باعث نوسانات خلقی شدید از حالت‌‏های خلق خیلی بالا و یا تحریک ‏پذیر به حالت‌‏های غمگینی و ناامیدی و برگشت مجدد می‏‌شود و در واقع خلق و خوی فرد از هیچگونه تعادلی برخوردار نیست.

تغییر حالت خلق و خوی افراد از حالت شیدایی به جنون یا بر عکس، به صورت آنی و لحظه ای صورت می گیرد و اغلب بین این دوره‏‌ها دوره‌‏هایی از خلق عادی وجود دارد.

در این بیماری آمیزه‌های گوناگونی از این حالت‌ها وجود دارند، که بیماری دوقطبی را به انواع مختلفی تقسیم می‌کند. اما مهم‌ترین انواع آن اختلال دوقطبی نوع یک و اختلال دو قطبی نوع دو است.

فرق این دو اختلال مربوط به میزان وجود دوره شیدایی است. در نوع یک حالت شیدایی اتفاق می‌افتد، ولی در نوع دو فرم خفیف‌تری از آن که نیمه‌شیدایی است، بروز می‌کند.

دوره‌های شیدایی از چند روز تا چند ماه به طول می‌انجامند و معمولاً شدت آن‌ها باعث می‌شود که بیمار نیازمند درمان جدی به صورت بستری یا همراه با مراقبت زیاد باشد.

شروع بیماری دوقطبی معمولاً با دوره‌ی افسردگی می‌باشد و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی بروز می‌کند. در تعداد کمتری از بیماران شروع بیماری با دوره شیدایی یا نیمه‌شیدایی است.

ممکن است افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، در مدیریت رفتارهای روزانه، مدرسه، محل کار و هم چنین حفظ روابط عاطفی خود دچار مشکل شوند.

اختلال دو قطبی می‌تواند بر اثر حوادث بیرونی ماانند استرس و فشارهای روحی عمومی باشد. متوسط سن شروع این بیماری حدود ۲۵ سال و شیوع آن بین زنان و مردان تقریبا یکسان است.

متاسفانه باید گفت که این بیماری تا آخر عمر باقی می‌ماند. شیوع این بیماری در سراسر جهان به یک اندازه است و چیزی بین یک تا دو درصد از مردم دنیا به آن مبتلا هستند.

دوره‌های بیماری دو قطبی:

از آنجایی که اختلال دو قطبی یک بیماری پیچده است، درمان دوقطبی با نوروفیدبک تنها بر وجهی از بیماری می تواند تاثیر گذار باشد و آن را درمان کند.

همانطور که دید این بیماری از چند دوره متوالی تشکیل شده که به طور ناگهانی رخ می‌دهند و ارتباطی بین خُلق بیمار و آنچه واقعاً در زندگی بیمار رخ می‌دهد وجود ندارد. این مراحل عبارتند از:

آشنایی با محصولات علوم اعصاب

دوره شیدایی:

دوره شیدایی یا مانیا در واقع مشخصه تشخیص اختلال دوقطبی است. این بیماری با توجه به شدت این دوره طبقه‌بندی می‌شود.

در دوره شیدایی فرد بسیار فعال است. شیدایی می‌تواند به آسانی منجر به از دست دادن قدرت تشخیص و درک واقعیت شود و فرد دچار روانپریشی گردد.

بر روی روابطش با دیگران، کار و اقتصاد او تاثیر می‌گذارد. فرد به گونه‌های اغراق آمیز شاد و اجتماعی است و دست به کارهایی می‌زند که کم و بیش برایش عواقب جدی دارد.

دوره شیدایی می‌تواند شدت مختلفی از شیدایی خفیف (نیمه‌شیدایی) تا شیدایی کامل، با علائم جنون‌آمیز نظیر توهم یا کاتاتونیا داشته باشد.

در این دوره تمرکز کاهش پیدا می‌کند، نیاز به خواب کم می‌شود و بیمار توهم خودبزرگ‌بینی پیدا می‌کند. قضاوت بیمار ممکن است مختل شود و دست به رفتارهای غیرطبیعی بزند.

دوره نیمه-شیدایی

دوره نیمه‌شیدایی همان دوره شیدایی با شدت کمتر است و در آن علائم جنون و خودبزرگ‌بینی وجود ندارد. در حالت نیمه شیدایی بیمار قدرت درک واقعیت را از دست نمی‌دهد.

بسیاری از بیماران در دوره نیمه‌شیدایی فعال‌تر از حالت عادی هستند، چرا که بیماران در دوره شیدایی به دلیل کاهش تمرکز در فعالیت‌های خود دچار مشکل می‌شوند. خلاقیت در بعضی بیماران نیمه‌ شیدا افزایش پیدا می‌کند.

دوره افسردگی (خلق پایین)

قبل یا بعد از دوره‌های شیدایی و نیمه شیدایی بیمار دچار اختلال افسردگی اساسی می‌شود. درصد کمی از بیماران ممکن است در طول بیماری خود اصلاً افسردگی را تجربه نکنند.

اختلال افسردگی اساسی می‌تواند چنان عمیق باشد که بیمار به فکر خودکشی و نقشه کشیدن برای کشتن خود بیفتد. گاهی افسردگی چنان عمیق است که بیمار واقعا دست به خودکشی نیز می‌زند.

دوره خلق ترکیبی

خلق ترکیبی (یا Mixed State) وضعیتی است که در آن هر دو علائم شیدایی و افسردگی به‌طور هم‌زمان بروز می‌کنند. به عنوان مثال حالت گریه در وضعیت شیدایی یا تفکرات سریع در وضعیت افسردگی ایجاد می‌شود.

حالت‌های ترکیبی معمولاً خطرناک‌ترین دوره در این بیماری‌ هستند، زیرا احتمال رفتارهایی مانند سوء مصرف مواد، بیماری پانیک و اقدام به خودکشی تا حد زیادی افزایش پیدا می‌کند.

علائم بیماری دو قطبی:

از آنجایی که این اختلال به دو دوره کاملا متفاوت تقسیم می‌شود،‌ علائم هر دوره با دیگری فرق دارد. برخی از علائم و نشانه‌های این بیماری شامل موارد زیر است:

علائم دوره شیدایی:

  • سرخوشی
  • بی‌قراری
  • افزایش انرژی
  • حواس‌پرتی و نداشتن تمرکز
  • اعتماد به نفس کاذب
  • قدرت قضاوت ضعیف
  • گفتار سریع
  • رفتار پرخاشگرانه
  • تحریک پذیری
  • افزایش فعالیت بدنی
  • رفتار‌های پرخطر
  • هزینه‌های مالی غیر معقول
  • افزایش تمایل جهت انجام یا رسیدن به اهداف
  • افزایش میل جنسی
  • نیاز به خواب اندک
  • پریشانی زود هنگام
  • استفاده بی دقت و خطرناک از مواد مخدر و یا الکل
  • غیبت مکرر در مدرسه یا محل کار
  • توهمات و یا فرار از واقعیت
  • عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه
  • علائم دوره افسردگی:
  • غمگینی
  • نا امیدی
  • افکار یا رفتار خودکشی
  • اضطراب
  • احساس گناه
  • مشکلات در خوابیدن
  • کم اشتهایی و یا افزایش اشتها
  • خستگی
  • علاقه اندک به انجام فعالیت‌های لذت بخش
  • مشکلات در تمرکز
  • کج خلقی
  • درد مزمن بدون علت
  • غیبت مکرر در مدرسه یا محل کار
  • عملکرد ضعیف در محل کار یا مدرسه

درمان دوقطبی با نوروفیدبک

استفاده از درمان دوقطبی با نوروفیدبک روش درمانی جدید و مناسبی برای اختلال دوقطبی در بیماران است. اختلال دوقطبی در افراد موجب شخصیتی کاملا دو گانه در طول زندگی شان می‌شود و فرد برای ادامه زندگی حتما به درمان نیاز پیدا می کند.

استفاده از روش نوروفیدبک با دستورات جدید تنظیمی مخصوص بیماران دوقطبی، نوید درمان با کمک خود تنظیمی مغزی را به آن‌ها می دهد.

اگرچه اختلال دوقطبی یک بیماری مادام العمر است، اما به این معنی نیست که فرد به طور کامل و تا آخر عمر ناتوان می‌شود. راه‌های درمانی زیادی مانند دارو درمانی، جلسات پزشکی، مشاوره روانشناسی و… است، که می تواند آنها را به زندگی طبیعی برگرداند و در مدیریت خلق و خوی به آنها کمک کند.

هر چند درمان رایج برای این اختلالات استفاده از داروهای آنتی سایکوتیک است، مصرف طولانی مدت این داروها دارای عوارض جانبی متعددی است که سبب اختلال در عملکردهای شناختی شده و تأثیر کافی بر علائم منفی بیماری ندارند.

همچنین در بسیاری مواقع داروهای ضدافسردگی برای درمان اختلال دوقطبی به‌کار می‌رود، که مطالعات جدید کارایی این دیدگاه را در درمان اختلال دوقطبی مورد چالش قرار داده و این نگرانی وجود دارد که این داروها باعث تحریک یک دوره شیدایی در شخص ‌شود.

لذا گسترش روش‌های نوین درمانی ضروری به نظر می‌رسد، یکی از این درمان‌ها آموزش نوروفیدبک است. در سیستم های، مبتنی بر نوروفیدبک افراد قادرند، بنابر اصل شرطی سازی کنشگر ریتم خاصی از سیگنال های امواج مغزی خود را به طور معنی داری تقویت و یا مهار کنند.

نوروفیدبک در واقع نوعی بیوفیدبک است که در آن از امواج مغزی به عنوان بازخورد استفاده می شود و در آن اطلاعات دریافتی توسط دو مانیتور جداگانه در اختیار درمانگر و مراجع قرار می گیرد.

پایه درمان دوقطبی با نوروفیدبک از این قرار است که مغز با مشاهده ناهنجاری امواج، می آموزد که چگونه خود را اصلاح کند.

شناسایی قطعی و درمان دوقطبی با نوروفیدبک

یکی از چالش های اساسی این حوزه شناسایی این بیماری است، که می تواند پیش بینی کننده تشخیص مناسب و استفاده از رویکردهای درمانی مناسب باشد. نشانه های متعددی به صورت مشخصی می‌توانند بیانگر علائم اختلال دوقطبی باشد.

اما متاسفانه تشخیص ۳ بیماری اسکیزوفرنی، اختلال دو قطبی و اختلال روان گسیختگی ناشی از مت‌آمفتامین (MPD) به شیوه‌های سنتی بسیار سخت است.

در شیوه‌های سنتی، تشخیص این ۳ بیماری از هم نیازمند مشاهده بسیار جزئی نگرانه و زمان بر درمانگران است. شیوه‌ای که بدون اختصاص زمانی طولانی برای آن، ارائه تشخیص نهایی را با چالش مواجه می‌کند.

اما امروزه پژوهشگران توانسته‌اند، با بررسی داده‌های حاصل از ثبت امواج یا فرکانس‌های مغزی، شیوه تکمیلی دقیقی را برای تشخیص این سه نوع اختلال از هم گرد آورند.

دستگاه‌های ثبت امواج مغزی که آن را در قالب نوار مغزی و نقشه مغزی (qEEG) در می‌آورند، به سادگی نمودهای مختلف اختلال‌های سایکوتیک یا روان پریشانه را تشخیص می‌دهند.

بر اساس یافته‌های پژوهشگران، دستگاه qEEG افزایش فعالیت موج دلتا و کاهش فعالیت موج آلفا را در اختلال‌های اسکیزوفرنی و دو قطبی، با دقت بالایی نشان می‌دهند.

هر یک از این امواج، ویژگی‌های منحصر به فردی دارند که متخصصان با استناد به آن، ناهنجاری‌های آنی مغز را سریع و دقیق ردیابی کرده و تشخیص می‌دهند.

به عنوان مثال در نقشه مغزی یا همان QEEG افراد دارای اختلال دوقطبی در حالت شیدایی، کاهش موج آلفا و افزایش موج بتا دیده می‌شود.

ترجیح بیماران درمان دوقطبی با نوروفیدبک

در فرآیند درمان مداخلات غیر دارویی مناسب، توسط بیماران جوانتر و خانواده‌هایشان نسبت به مداخلات دارویی قابل پذیرش‌تر است. انتخاب مداخله درمانی مناسب برای هر فرد نیاز به یک ارزیابی دقیق دارد.

از آنجا که هسته اصلی علائم اختلال دوقطبی، علائم هیجانی می باشند، لذا انتخاب رویکردی درمانی که متمرکز بر تنظیم هیجانات ناکارامد باشد، مفید به نظر می رسد.

از طرف دیگر، به علت اینکه اختلال دوقطبی در میان اختلالات روانی، توارث پذیرترین اختلال می‌باشد و وراثت مهمترین عامل خطر اسنادی برای اختلال دوقطبی در نظر گرفته می‌شود. بنابراین انتخاب رویکردی درمانی که مستقیما مولفه های فیزیولوژیک دخیل در اختلال دوقطبی را مورد هدف قرار دهد، برجسته می‌شود.

با توجه به افزایش شمار بیمارانی که به نظر می‌رسد تمایل پایینی به استفاده از درمان های دارویی دارند، نیاز به درمان جایگزینی که بتواند به صورت مستقیمی با عوامل زیربنایی زیستی اختلالات روانی روبرو شود، نیز وجود دارد.

در این رابطه درمان نوروفیدبک به عنوان درمانی با چنین مشخصه‌هایی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. در روش درمانی نوروفیدبک بر امواج مغزی حاصل از عملکرد مغز، به طور مستقیم متمرکز می‌شوند و تغییرات صورت گرفته در سطح رفتار را، پیامد تغییر در امواج مغزی در نظر می‌گیرند.

مطالعه اثربخشی درمان دوقطبی با نوروفیدبک بر مقیاس‌های همدلی و ابعاد باورهای هذیانی، تاثیرگذاری و اثرات مثبت نوروفیدبک در درمان اختلالات دوقطبی را نشان می‌دهد.

به نظر می رسد که نوروفیدبک می تواند به عنوان درمان کمکی در کنار سایر روش‌های درمانی برای بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مفید واقع شود.

همچنین برخلاف درمان‌های دارویی که داری عوارض و اثرات جانبی متفاوتی بر روی اشخاص هستند، نوروفیدبک می‌تواند با تنظیم دقیق برای هر فرد کمک بسیار خوبی در کاهش علایم بیماری و همچنین بهبود مولفه‌های عاطفی در بیماران مبتلا شود.