logo

اثر بخشی نوروفیدبک بر درمان افسردگی

مقدمه

روش فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام پژوهش های مختلف،میزان اندازه اثر روش های درمان را مشخص می کند.با انجام فرا تحلیل می توان دیدگاه کلی تری نسبت به تاثیر مداخلات مختلف بدست آورد.هدف این مقاله،تعیین اثر بخشی نوروفیدبک بر میزان افسردگی می باشد. 

افسردگی

اختلال افسردگی اساسی،یک اختلال روانپزشکی شایع است که هزینه های شخصی،اجتماعی و اقتصادی فراوانی ایجاد می کند.افسردگی اساسی با خلق افسرده و احساس فقدان لذت،به علاوه دیگر علائم عاطفی،شناختی و جسمی شناخته می شود.اگر چه علت شناسی اصلی این اختلال هنوز به ووح مشخص نشده است،ولی دانشمندان پیشرفت زیادی در فهم بیشتر این اختلال پیدا کرده اند.

در حالی که مداخلات زیادی برای این اختلال استفاده می شود،ولی اخیرا محققان به بررسی تاثیرات نوروفیدبک اختلال افسردگی اساسی نقش دارد.

نوروفیدبک فرایندی است که در آن الگوی فعالیت نورون های مغزی افراد را در همان لحظه به خودشان بازخورد داده می شود،تا آنها یاد بگیرند که فرایند های مغزی خودشان را کنترل کنند.

رابطه بین فرایند های نورونی با نشانه های افسردگی،خلق و رفتار شناخته شده است.عملکرد نوروفیدبک به گونه ای است که عوارض جانبی بسیاری کمتری از دارو دارد.نوروفیدبک همچنین نسبت به دیگر مداخلات مغزی،مثل تحریک عمیق مغزی،روش غیر تهاجمی محسوب می شود.

نوروفیدبک روشی برای دستکاری فعالیت های نورونی است و به محققان اجازه می دهد تا تغییرات ایجاد شده در فعالیت های نورونی را ارزیابی کنند و اطلاعات مهمی را در مورد رابطه بین فعالیت مغزی و علائم بیماری بدست آورند.تحقیقات زیادی نشان داده اند که افسردگی با میزان قعالیت کورتکس پیش پیشانی راست و چپ در ارتباط است،به طور خاص در افراد افسرده،فعالیت نیمکره راست بیشتر از نیمکره چپ است.

اکثر مطالعات الکتروانسفالوگرافی نشان داده اند که نواحی پیشانی چپ با خلق و خاطرات مثبت در ارتباط است و نمیکره راست با هیجانات منفی در ارتباط است.در نتیجه عدم تقارن بین دو نیمکره،زمانی که آلفا پیشانی چپ بیشتر باشد،افسردگی ایجاد می شود و این افراد ممکن است آگاهی کمتری از هیجانات مثبت داشته باشند،به علاوه تحقیقات نشان داده اند که نیمکره چپ با رفتار نزدیکی-جویی در ارتباط است،در حالی که نیمکره راست با رفتار دوری جویی در ارتباط است.

افسردگی1

فعالیت آمیگدال چپ با محرک های مثبت در ارتباط و به عنوان پروتکل درمانی در نوروفیدبک استفاده می شود.زیرا کاهش فعالیت آمیگدال چپ با نشانه های افسردگی همراه است و نرمال سازی آن،با بهبود افسردگی همراه است.در روش درمانی نوروفیدبک برای کاهش علائم افسردگی چارچوب های درمانی متعددی استفاده می شود،در ادامه چهارچوب های درمانی که در پژوهش های فرا تحلیل مورد استفاده قرار گرفته اند،بیان می شود.یک چهارچوب درمانی ویژه نوروفیدبک،که در آن عدم تقارن مغزی افراد افسرده را تغییر می دهد،چهارچوب درمانی آلای است.

چهارچوب درمانی دیگر که برای افسردگی استفاده می شود،چهارچوب درمانی روشی است.در این چهارچوب درمانی تحریک نوری به مراجع بر مبنای امواج مغزی غالب فرد داده می شود.در این روش،همزمان در دو نقطه مغزی روی امواج کار انجام می شود وسیگنال ها به صورت تحلیل سریع فوریه،تحلیل می شوند.

الکترود ها روی نفاط F3 و F4 قرار می گیرند و بتای 15 تا 18 هرتز تقویت می شود وهمزمان با آن آلفا و تتا سرکوب می شوند.در این چهارچوب درمانی تحریک نوری 8 تا 10 دقیقه در هرجلسه انجام می شود،که شامل ارائه بازخورد به نیمه چپ هر چشم(فرکانس های نوری برای تحریک نوری متنوع هستند)از طریق الکترود F3 و برعکس این عمل برای نیمه راست چشم از طریق الکترود F4 انجام می شود.

طراح چهارچوب روش درمانی،معتقد است که نیمه ی هر چشم اطلاعات متفاوتی را دریافت می کند که این مسئله در الکتروانسفالوگرافی قابل مشاهده است و باعث می شود که مغز پاسخ درست را از بین پاسخ های غلط جستجو کند و انعطاف پذیری مغز را افزایش دهد.این چهارچوب درمانی در مراحل درمانی خود موج حسی-حرکتی و بتا را در نقاط دیگر مغز تقویت می کند.

چهارچوب درمانی دیگر در سال 2015 توسط رافائل رامیرز برای درمان افسردگی انجام شد،در این روش به مراجعان فیدبک صوتی(موزیکی که مورد علاقه مراجعان بود)داده می شد و مراجعان برای افزایش بلندی صدای موزیک و زمان آن تشویق می شدند.این چهارچوب درمانی به دو صورت انگیختگی(فعالیت بتا به آلفا در کورتکس پیشانی را اندازه می گرفت) و ظرفیت(نسبت آلفای پیشانی راست را نسبت به چپ اندازه می گرفت)انجام می شد.وجه مشترک تمام چهارچوب های درمانی که برای درمان افسردگی به کار می روند،افزایش آلفا در نیمکره راست می باشد.

بحث و نتیجه گیری

تحقیقاتی که به بررسی پژوهش های گذشته در مورد تاثیر نوروفیدبک بر افسردگی بپردازند،بسیار اندک بوده و هیچ فرا تحلیلی در این زمینه انجام نشده است.از یک طرف نوروفیدبک در کاهش افسردگی موثر است و از طرف دیگر اندازه تاثیر واقعی آن در این مداخلات نا مشخص است.در نتیجه انجام یک فرا تحلیل برای یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف،ضروری به نظر می رسد.

نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اندازه اثر نوروفیدبک بر افسردگی معادل 0/538 است که مطابق جدول کوهن اندازه اثر بالای می باشد.در پژوهش حاضر،نوروفیدبک بر افسردگی،میزان آلفا و نسبت تتا به آلفا،اندازه اثر بالای را نشان داد و بر روی افکار منفی مطابق جدول کوهن اندازه اثر متوسطی داشت.این یافته ها از پژوهش هایی استخراج شد که نوروفیدبک را برای افراد افسرده به کار برده بود و در این پژوهش ما نتایج این تحقیقات را جمع بندی و ترکیب کردیم.

در توضیح تاثیر گذاری نوروفیدبک گفته می شود که مغز انسان توانایی یادگیری و یادگیری مجدد و خود تنظیمی امواج مغزی را دارا است،که این مسئله نقش مهمی در عملکرد یک مغز نرمال دارد در این روش درمانی نوروفیدبک به مغز بازخورد داده میشود واین بازخورد دقیقا در مورد چیزی است که فرد در چند ثانیه آخر انجام داده است و همچنین به مغز در ریتم های بیوالکتریکی نرمال مغز فیدبک داده می شود و مغز را تشویق می کند تا درست عمل کند و به سوی فعالیت مناسب تغییر مسیر دهد.

در نهایت پژوهش انجام شده نشان داد که روش درمانی نوروفیدبک می تواند به طور موثر در کاهش علائم افسردگی،کاهش افکار منفی و بهبود امواج مغزی افراد افسرده به کار می رود.لذا محققان می تواند از این روش درمانی و چهارچوب های درمان استخراج شده از پژوهش های گذشته که در این مقاله به آن اشاره شد است،استفاده نمایند.

به کمک نیاز دارید ؟

بخش فروش

به کمک نیاز دارید ؟

بخش پشتیبانی