نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

ارزیابی ClinicalQ چیست؟

ارزیابی ClinicalQ

ارزیابی ClinicalQ

ارزیابی CliniqalQ یکی از ابزارهای نوین تشخیص بیماری‌ها و اختلالات مغز و اعصاب و روان ارزیابی می باشد. تشخیص صحیح و به موقع اختلالات و بیماری‌های مختلف به ویژه در زمینه مغز و اعصاب و روان کمک فراوانی به درمان بیماران می کند و امروزه فناوری‌های نوین پزشکی این امکان را بیش از پیش فراهم کرده‌اند.

همانطور که می دانید، طرز کار و فعالیت نواحی مختلف مغز بر اثر بیماری‌ها و ناراحتی های مختلف فرق می کند. به عنوان مثال امواج مغزی شما وقتی شاد و خوشحال هستید، با زمانی که غمگین و ناراحتید با یکدیگر متفاوت است.

در نتیجه می توان گفت امواج مغزی بیمار افسرده با فردی که شاد و سالم است فرق می‌کند، امواج مغزی کودک بیش فعال متفاوت از کودک سالم است. امواج مغزی در نواحی مختلف مغز در جریان بیماری های اعصاب و روان و آسیب‌های مغزی نسبت به زمان سلامت اشخاص تفاوت پیدا می کنند.

برای مثال در بیماری افسردگی دامنه امواج مغزی در نیمکره چپ به خصوص در ناحیه پیشانی طرف چپ، فعالیت کمتری از طرف راست دارد و یا در جریان بیش فعالی، در خط وسط و بالای مغز امواج مغزی آهسته تر است .اینگونه است که ارزیابی ClinicalQ توسط امواج مغزی ثبت شده و مقایسه آن با امواج مغزی سایر افراد بیمار می تواند بیماری افراد را تشخیص دهد.

ارزیابی ClinicalQ چیست؟

ارزیابی ClinicalQ یک ارزیابی جامع با ثبت ۵ کانال امواج مغزی است. این ارزیابی به صورت یک Template جداگانه بر روی نرم افزار eProbe موجود است و با کمک مقایسه نتایج آن با دیتابیس خود، گزارش جامعی در قالب یک فایل جداگانه ارائه می دهد. ارزیابی ClinicalQ بر خلاف نقشه مغزی بر اساس دیتابیس جامعه غیر نرمال یا همان افراد دارای بیماری انجام می‌گیرد.

این روش ارزیابی که توسط دکتر Paul G. Swingle توسعه یافته است، از ۵ نقطه Cz, O1, F3, F4 و Fz امواج مغزی ثبت شده و با دیتابیس به دست آمده از ۱۵۰۰ نفر (که دارای علائم بالینی بودند) مقایسه می گردد.

امواجی که در این ارزیابی بررسی می شوند دلتا (۲ هرتز)، تتا (۳-۷)، آلفا (۸-۱۲)، SMR ریتم حسی-حرکتی (۱۳-۱۵)، بتا (۱۶-۲۵)، بتای بالا/گاما (۲۸-۴۰)، آلفای پایین (۸-۹) و آلفای بالا (۱۱-۱۲) را شامل می شود.

اطلاعات به دست آمده با این روش ما را در تشخیص ۲۵ اختلال رایج مانند افسردگی، اضطراب، بیش فعالی، اوتیسم، وسواس، اختلالات یادگیری، دردهای مزمن، سردرد، مشکلات خواب و ضعف حافظه راهنمایی می‌کند.

ارزیابی ClinicalQ کمک می کند که تشخیص دهید، مرکز اختلال در مغز فرد در کدام ناحیه از مغز است و کدام ناحیه از مغز غیر طبیعی کار می‌کند.

به طور خلاصه می توان گفت که، کلینیکال کیو وسیله‌ای است که در مغز محل اختلال و بیماری را تعیین می کند و با تجزیه تحلیل‌هایی که انجام می‌دهد درمانگر میزان و شدت آن را می تواند تشخیص دهد.

این شیوه تشخیصی هیچگونه عوارض یا تحمل دردی برای بیمار نداشته و راحتی می توان از این شیوه تشخیصی استفاده کرد.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

اختلال شناختی چیست؟

اختلال شناختی

شاید واژه اختلال شناختی مفهوم کمتر شناخته شده‌ای برای شماست و نمی‌دانید چه بیماری‌هایی را شمایل می‌شود. اختلالات شناختی به مجموعه‌ای از آسیب‌ها گفته می‌شود که به توانایی مغز در به یادآوری و پردازش اطلاعات مربوط می‌شود.

اختلالات شناختی همچنین باعث به وجود آمدن آسیب عمده در عملکردهایی مانند حافظه، قضاوت، زبان، و توجه مشخص می‌گردد. در مقالات زیر می‌توانید با مفهوم علوم شناختی چیست و تاریخچه آن نیز آشنا شنوید.

 

 

شناخت چیست؟

زمانی که می‌خواهیم با مفهوم بیماری‌های شناختی آشنا شویم و درک درستی از این سوال که به راستی اختلال شناختی چیست؟ پیدا کنیم، ابتدا باید با مفهوم شناخت (Cognition) هر چند مختصر آشنا شویم.

چرا که از یک طرف بسیاری از بیماری‌ها می‌توانند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم چنین اختلالاتی را به وجود آورند و از طرفی دیگر امکان اشتباه واژه شناخت در حوزه علوم شناختی با حوزه معرفت‌شناسی در فلسفه وجود دارد.

شناخت (Cognition) به راستی به تمام فرآیندهای ذهنی و مغزی که به آگاهی انسان از خود و جهان اطرافش منتهی می‌شود گفته می‌شود.

ذهن انسان دارای ویژگی‌های متفاوتی است، ولی عالی‌ترین و پیچیده‌ترین این ویژگی‌ها را می‌توان آگاهی دانست. آگاهی اساس معرفت و شناخت انسان از خود و جهان پیرامونش است.

اگر دوست دارید فرق انسان با دیگر موجودات را بدانید، دقیقاً این همان تفاوت است. ویژگی آگاهی اساسی‌ترین اختلاف انسان با جانداران دیگر و ساختارهای هوشمند ساخت بشر مانند رایانه‌ها و روبات‌ها است.

باید توجه کرد که ادراک، احساس و تفکر که از ویژگی‌های منحصربه‌فرد ذهن می‌باشند، در عمق و وسعت بخشیدن آگاهی دخیل هستند و خود آگاهی محسوب نمی‌شوند.

بنابراین شناخت به فرآیند دانستن و آگاه شدن گفته می‌شود. شناخت به معنای دریافت اطلاعات، سازماندهی، استفاده از آن، درک روابط بین علت و معلول عمل و نتایج آن است.

شناخت همچنین حافظه، زبان، جهت‌یابی، عمل (Praxis)، قضاوت و عملکرد اجرایی، روش و رفتارها، روابط بین فردی و حل مسأله را نیز شامل می‌گردد.

 

اختلال شناختی چیست؟

اختلالات شناختی (CD) که البته به نام اختلالات عصبی-شناختی هم شناخته می‌شود، به مجموعه‌ای از اختلال‌ها و بیماری‌های عصبی گفته می‌شود که می‌تواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (به صورت پایدار یا گذرا) با ایجاد اختلال در سیستم عصبی، موجب آشفتگی در آگاهی فرد نسبت به خود و جهان اطرافش شود.

این دسته از اختلالات روان که به توانایی مغز در به یادآوری و پردازش اطلاعات مربوط هستند، بر نحوه‌ی تفکر و سطوح مختلف شناخت و در درجه اول به توانایی‌های شناختی از جمله یادگیری، حافظه، درک و حل مسئله آسیب می زنند.

مشکل در یادگیری اطلاعات جدید، اختلال در حافظه کوتاه مدت و سایر مشکلات شناختی نمونه‌های معمول علایم ابتلا به انواع اختلالات شناختی هستند، اما علایم می‌تواند بسته به نوع اختلال و فاکتورهای مختلف متفاوت باشند.

اختلالات شناختی، تنها منعکس‌کننده‌ی وجود مشکل در یک یا چند حوزه‌ی شناختی نبوده، بلکه معمولاً با نشانه‌های رفتاری همراه می‌شوند. این اختلالات نمونه‌ای از ارتباط پیچیده بین نورولوژی، طب داخلی و روانپزشکی است، که منجر به اختلال شناختی شده و با نشانه‌های رفتاری نیز همراه می‌شوند.

در این دسته از اختلالات، رفتارها و روش‌های فکری غلط، بسیار شبیه به برخی دیگر از اختلالات روانشناختی می‌باشد، با این تفاوت که ریشه‌ی این اختلالات آسیب ناشی از اندام‌های زیستی و یا سیستم اعصاب مانند ضربه دیدن سر یا انحطاط مغز بر اثر افزایش سن است. همچنین گاهی نیز فرد به دلایلی همچون سو مصرف مواد و… دچار این اختلالات می‌شود.

 

انواع اختلال شناختی

اختلال شناختی طیف گسترده‌ای از بیماری‌ها را شامل می‌شود و انواع مختلفی دارد. در ادامه می‌توانید با انواع اختلالات شناختی بر اساس طبقه‌بندی DSM-IV (مهم‌ترین مرجع تقسیم‌بندی بیماری‌ها، اختلالات و نابهنجاری‌های عصبی) آشنا شوید. اختلال شناختی را می‌توان به چهار گروه اصلی تقسیم بندی کرد که هر کدام از آنها زیر دسته‌های دیگری دارند. ۴ دسته اصلی اختلال شناختی عبارتند از:

  • روان آشفتگی – Delirium
  • زوال عقل – Dementia
  • اختلال حافظه و یادگیری – Amnestic disorders
  • سایر انواع اختلالات شناختی – Others

 

۱- روان آشفتگی و اختلال شناختی

دلیریم یک اختلال نیست بلکه یک نشانه‌ی روان_تنی، به دلیل وجود اختلال در سیستم عصبی است. روان آشفتگی با مشاهده اختلال حاد و نوسانی در هشیاری و فعالیت‌های شناختی و پیشرفت علایم در مدت زمان کوتاه مشخص شده و باعث ایجاد تغییرات سریع بین حالات ذهنی می‌شود.

این شرایط خبر از آشفتگی وسیع در سیستم عصبی می‌دهد و توانایی بیمار برای پردازش و بخاطر آوردن اطلاعات شدیداً آسیب می‌بیند.

از ویژگی‌های این اختلال ایجاد اشکال در جهت‌یابی، عدم آگاهی نسبت به زمان و مکان، توهم، هذیان، خشم و عصبانیت و اضطراب است. زیر شاخه‌های این اختلال عبارتند از:

  • روان‌آشفتگی ناشی از مسمومیت با مواد (همچون الکل، مواد مخدر یا داروها)
  • روان‌آشفتگی ناشی از کاهش میزان مواد در بدن (در حالتی که فرد مصرف کننده‌ی مواد مذکور است)
  • روان‌آشفتگی نامشخص که در زمانی که دلیل روان‌آشفتگی مشخص نیست یا علایم انواع مختلف روان‌آشفتگی مشاهده می‌شوند تشخیص داده می‌شود.

 

۲- زوال عقل یا دمانس

زوال عقل یا دمانس با آسیب‌های شناختی کلی، شامل نقص‌های حافظه، با وجود سطح طبیعی هشیاری و انگیختگی (arousal) مشخص می‌شود. این اختلال بر اثر ایجاد مشکلاتی در عملکرد مغز حاصل می‌شود.

این حالت با از بین رفتن توانایی‌های شناختی و هوشی، به اندازه‌ای که در عملکرد اجتماعی و شغلی شخص اختلال ایجاد کند، مشخص می‌شود و در درجه اول موجب ایجاد مشکل در به یادآوری و حافظه می‌شود.

شکل کامل بالینی، مرکب است از اختلال حافظه تفکر انتزاعی و قضاوت که با درجاتی از تغییر شخصیت همراه است. دمانس ممکن است برحسب اتیولوژی آن پیشرونده ثابت یا برگشت پذیر باشد. اختلال زوال عقل را به انواع زیر می‌توان تقسیم کرد:

  • زوال عقل بر اثر آلزایمر
  • زوال عقل بر اثر مشکلات عروقی (بلوک شدن یا کاهش میزان خون رسانی به مغز)
  • زوال عقل ناشی از ابتلا به اچ آی وی
  • زوال عقل ناشی از ترومای سر (وارد شدن آسیبی به سر)
  • زوال عقل ناشی از ابتلا به بیماری پارکینسون
  • زوال عقل ناشی از ابتلا به بیماری هانتینگتون
  • زوال عقل ناشی از ابتلا به بیماری پیک
  • زوال عقل ناشی از ابتلا به بیماری کروتزفلد جاکوب
  • زوال عقل ناشی از استفاده‌ی بلند مدت از الکل یا مواد آسیب زای دیگر
  • زوال عقل ناشی شده از دلایل متعدد
  • زوال عقل نامشخص که زمانی تشخیص داده می‌شود که علایم دو یا چند نوع از انواع زوال عقل مشاهده شوند و نتوان تنها یکی از انواع مختلف زوال عقل را تشخیص داد.

 

۳- اختلال حافظه و یادگیری

اختلالات فراموشی با از دست دادن حافظه و نقص یادگیری بدون سایر آسیب‌های شناختی شناخته می‌شود و خود را به صورت ناتوانی در یادگیری اطلاعات جدید و به یادآوری اطلاعات قدیم نشان می‌دهد.

سندرم یاد زدودگی عضوی (Organic Amnesic Syndrome) که در زمانی تشخیص داده می‌شود که یاد زدودگی ناشی از مصرف الکل یا مواد روان‌گردان نباشد.
اختلال یاد زدودگی نامشخص که در زمانی که دلایل ابتلا نامشخص هستند یا علایمی به جز علایم سندرم یاد زدودگی بنیانی مشاهده می‌شوند تشخیص داده می‌شود.

 

۴- سایر انواع اختلال شناختی

اختلالات شناختی خفیف یا اختلالات شناختی غیر مشخص دو نوع دیگر از انواع اختلالات شناختی هستند، که در صورتی که علایم بسیار خفیف بوده یا علایم را نتوان تنها به یک نوع از اختلالات مشخص ربط داد تشخیص داده می شوند.

نوشته شده در دیدگاه‌تان را بنویسید

توانبخشی شناختی چیست؟

توانبخشی شناختی

توانبخشی شناختی یک سری از روش‌های درمانی را در برمی گیرد، که برای رفع مشکلات و اختلالات شناختی بکار می رود. در این مقاله ابتدا به طور مختصر با اختلالات شناختی آشنا می شویم و پس از آن به بررسی حوزه توانبخشی شناختی می پردازیم.

 

اختلال شناختی چیست؟

ابتدا باید این را دانست که “شناخت” به تمام فرآیندهای ذهنی و مغزی که به آگاهی انسان از خود و جهان اطرافش منتهی شود، گفته می‌شود. شناخت به معنای دریافت، سازماندهی و استفاده از اطلاعات، درک روابط بین علت ‌و‌ معلول عمل و نتایج آن است.

عملکردهای شناختی مغز، طیف گسترده‌ای از جنبه‌های رفتاری و فرآیندهای شناختی را در بر می‌گیرد. یعنی عملکردهای مانند شناخت، حافظه، زبان، جهت‌یابی، عمل (Praxis)، قضاوت و عملکرد‌ اجرایی، روش و رفتارها، روابط بین فردی، حل مسأله و… را شامل می‌شود.

اختلالات شناختی (CD)، دسته‌ای از اختلالات روان هستند که در درجه اول بر توانایی‌های شناختی از جمله یادگیری، حافظه، درک و حل مسئله تأثیر می‌گذارند. این اختلالات بر نحوه‌ی تفکر و سطوح مختلف شناخت اثر گذار می‌باشند.

مشکل در یادگیری اطلاعات جدید، اختلال در حافظه کوتاه مدت و سایر مشکلات شناختی نمونه‌های معمول علایم ابتلا به انواع اختلالات شناختی هستند. اما این علایم می‌تواند بسته به نوع اختلال و فاکتورهای مختلف متفاوت باشند.

این اختلالات نمونه‌ای از ارتباط پیچیده‌ بین ‌نورولوژی، طب داخلی و روانپزشکی است، که منجر به اختلال شناختی شده و با نشانه‌های رفتاری نیز همراه‌ می‌شوند.

در این اختلالات رفتارها و روش‌های فکری بیمار، بسیار شبیه به برخی دیگر از اختلالات روانشناختی است. اما تفاوت اینجاست که ریشه‌ی این اختلالات آسیب ناشی از اندام‌های زیستی و یا سیستم اعصاب مانند ضربه دیدن سر یا انحطاط مغز بر اثر افزایش سن است. همچنین گاهی نیز فرد به دلایلی همچون سو مصرف مواد و… دچار این اختلالات می‌شود.

 

توانبخشی شناختی چیست؟

توانبخشی شناختی روشی برای برگرداندن توانایی‌های شناختی از دست‌ رفته است. بخشی از علوم شناختی که به مداخله و تقویت توانایی های شناختی می پردازد به اصطلاح توانبخشی شناختی نامیده می شود.

اصطلاح بازتوانی شناختی طیف وسیعی از روش‌های درمانی است که توسط متخصصین مختلف توانبخشی قابل اجراست. متخصصان توانبخشی مانند کاردرمانگران، فیزیوتراپیست‌ها، متخصصین آموزش استثنایی و عصب-روانشناسان برای ارتقاء سطح عملکردهای شناختی مراجعین خود، از رویکردهای توانبخشی شناختی استفاده می کنند.

توانبخشی شناختی رشته‌ای است که یک بال آن در توانبخشی و بال دیگر آن در علوم شناختی است. افرادی که دچار آسیب مغزی شده‌اند و یا افرادی که در کارکردهای شناختی خود آسیب دیده‌اند، با این روش کارکرد شناختی و ذهنی آن‌ها را می توان بهبود داد.

همان طور که می شود یک عضله را تقویت کرد، بسیار راحت تر از آن می توان مغز را تقویت کرد. اگر فردی در عملکردی مهارت پیدا کند، ساختار مغزی در قسمت مربوط به آن عملکرد تقویت می شود.

پایه علوم شناختی نیز بر این اصل استوار است، که مغز یک ارگان انعطاف پذیر و تغییرپذیر است و می توان با توانبخشی شناختی مغز را ترمیم و تقویت نمود. در نتیجه توانبخشی شناختی توسط تمرینات و ارائه محرک‌های هدفمند صورت انجام می شود و هدف آن، بهبود عملکرد فرد در اجرای فعالیت‌هاست.

 

رویکرد توانبخشی شناختی

در توانبخشی شناختی دو رویکرد اصلی وجود دارد. رویکرد جبران یا سازش و دیگری رویکرد درمان شناختی. در عمل هیچگاه جداسازی این دو رویکرد اتفاق نمی‌افتد و هم‌پوشانی این ‌دو در درمان اجتناب ناپذیر است.

در رویکرد جبران یا تطبیق، هدف آن است تا با ایجاد تغییراتی در محیط، عادات و روش انجام کارها و نیز راهکارهای اجرایی، محدودیت‌های فرد کنار گذاشته شوند.

رویکرد دوم یعنی روش‌ بازتوانی شناختی، برای ارتقاء سلامت، استعدادیابی و افزایش عملکرد دانش آموزان، ورزشکاران، مدیران و… در حیطه‌ها و سنین مختلف استفاده می‌شود.

این روش کمک می کند تا با با نقاط ضعف و قوت مغز فرد به کمک ابزارهای کامپیوتری آشنا شده و به تقویت کارکرد مغز بپردازیم. در واقع مغز در این روش‌ها کاملاً نقش فعال را دارد و به سمت خود تنظیمی هدایت می‌شود.

 

با این اوصاف توانبخشی شناختی، به طور کلی به دو دسته مجزا تقسیم بندی می شوند.
۱. بازتوانی شناختی کلاسیک
۲. بازتوانی شناختی کامپیوتری (CRT)

 

توانبخشی شناختی کلاسیک :


به شخص آموزش‌هایی در جهت جبران ضعف‌های شناختی می‌دهند.
برای مثال، زمان بیرون رفتن شخص از خانه لیستی از وسایل مورد نیاز او تهیه شده و روی یک ورق یادداشت می شود و ورق روی در ورودی نصب می شود.

 

توانبخشی شناختی کامپیوتری :


در فرآیند توانبخشی شناختی کامپیوتری که به صورت مخفف CRT گفته می شود، با استفاده از آزمون‌­های شناختی و تحصیلی، مشاهدات بالینی، عملکردهای روزانه و گزارش‌های والدین و… مهارت‌­های شناختی فرد که نیاز به پرورش دارند، پرورش یافته و تقویت می‌شوند.

پیشنهاد میکنیم این مقاله رو مطالعه کنید: تاریخچه علوم شناختی

 

کاربردهای توان‌بخشی شناختی

این روش در حیطه‌های زیادی مفید است، از ارتقا عملکرد فرد از یک سطح پایه گرفته تا بهبود اختلالات مختلف. یکی از کارکردهای مهم آن بازتوانی شناختی و تقویت عملکرد مغز آسیب دیده، بعد از ضربه مغزی، جراحی مغز پس از تومور، زوال عقل، سکته مغزی و… است.

همچنین برای اختلالاتی مانند بیش فعالی، اختلال یادگیری، اوتیسم، حتی ایجاد توانایی مدیریت مشکلات جسمی مانند فلج مغزی و مشکلات جسمی که به همراه خود اختلالات شناختی می آورند مانند MS مفید است.

 

بعضی از اجزای شناخت که در توانبخشی شناختی مورد توجه قرار گرفته و ارزیابی و درمان می شوند عبارتند از :

 

– درک ( Perception )

– توجه ( Attention )

– حافظه ( Memory )

– زبان ( Language )

– تفکر (Thinking )